روزمرگی ها ! .:1:.

ادامه مطلب ... 
ادامه نوشته

باز باران

باز باران

بی ترانه

گــــــریه های کودکانه

می خورد بر سقف قلبم

باورت شاید نباشد

خسته است این قلب تنگم ...

http://www.iranvij.ir/upload/images/4o5hexkvtp7pr21nyji0.gif

به نام خدا . بعد از قرنی ! :)

خدایا...
به من زیستنی عطا كن كه در لحظه مرگ، بربی‌ثمری لحظه‌ای كه برای زیستن گذشته است،
 حسرت نخورم و مردنی عطا كن كه بر بیهودگی‌اش سوگوار نباشم..
خدایا چنین زیستن را تو به من بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم دانست...

دکتر
علی شریعتی

 
http://up.patoghu.com/images/rj5pd8x6qh0i0dju18en.gifhttp://up.patoghu.com/images/rj5pd8x6qh0i0dju18en.gif
سلام دوستای گلم ... انشاالله که حال همگی خوبه!چقدر دیر آپ میکنم ! :(
یه جاذبه ای منُ از کنار این مدیریت دور میکنه :دی
یه داستان از نظر خودم  زیبا :دی در پایین این پست !
بخونین لطفا !

امتحان
پسر کوچکی وارد مغازه شد،جعبه ای نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره.
مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.
پسرک پرسید:خانم،می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟
زن پاسخ داد:کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد!
پسرک گفت:خانم،من این کار را با نصف قیمتی که به او می دهد انجام خواهم داد!
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد:خانم فمن پیاده رو و جدول خانه را هم برایتان جارو می کنم.در این صورت شما در یکشنبه زیبا ترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.
مجددا زن پاسخش منفی بود.
پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت ،گوشی را گذاشت.
مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت:پسر...،از رفتارت خوشم آمد،به خاطر این که روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.
پسر جواب داد:نه ممنون،من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم.من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.
 
http://up.patoghu.com/images/rj5pd8x6qh0i0dju18en.gif
http://up.patoghu.com/images/rj5pd8x6qh0i0dju18en.gifپایانی نوشت :

خدایا!به من کمک کن تا وقتی می خواهم درباره راه رفتن کسی قضاوت کنم ، کمی با کفش های او راه بروم.

"دکتر شریعتی"

به نام خدا...ماه رمضان

الهی!

هرکه را از قسمت بهره است و من بی نصیبم.

هردل شده با یاری و غمگساری است و من بی یار و غریبم.

عزیز دوگیتی!

بیامرز ما را که بس آلوده ایم بکرد خویش،

بس درمانده ایم به وقت خویش،

بس مغروریم به پندار خویش،

دست گیر ما را به فضل خویش

بازخوان ما را به کرم خویش

بارده ما را به احسان خویش.

بــــــه نام خــــــدا

ســــلام گلــــهای مهربون!

امیدوارم حــــــــالتون خوب باشه و نماز و روزه هاتون قبول باشه!

ماه رمضـــــان اومد و کلـــــی خوبی با خودش آوُرد!

من عـــاشق این مـاهم!کاش خـــــدا همه ی گناهانمون رو توی این ماه ببخشه!

متن اول آپ مناجات نامه ی خواجه عبدالله انصاری هست!

به نظرم خیلی قشنگه و احساس کـــــردم بهتره با اون آپم رو شروع کنم!

برای ادامه گفتم یه داستان بــــــذارم و پیشنهاد می کنم حتما بخونین!ادامه مطلب!

دوستون دارم!ممنون که اومدین... التماس دعا دارم از همگی!خدانگهدارتون...

پی نوشت 1 :تا حالا هیچ کس به خاطر بخشیدن فقیر نشده!ببخش.

تفلد نوشت:تـــــــولد عمو پورنگ عـــــزیز مبـــــارک!

عمویی خیلی دوستون دارم!

http://s3.picofile.com/file/7444579137/amoo2.jpg

سوزناک نوشت:

دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد . .

دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!!

ولی ... هیچوقت نفهمیدند

کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا! . . .

یک هفته در تب ســـــــوخت . . ..


ادامه نوشته

دعـــــــا...:(

http://up.vatandownload.com/images/k84w80tut04l46ike7uu.jpg

از وبلاگ نرگسی:http://mystoriesandwords.blogfa.com/

به نام خدا.سـلـام مـهربـونـآ

بــــــه نـــــــام خــــدا

 



ســـــلام بـه آجیـــــــآی مهربـون و بـامعرفتhttp://up.vatandownload.com/images/9iyqysgophlfz9155n8m.gif

آجیام خوب هستیـــــن اِ پاپیون مشکی بَســــــــتین؟:دی

امـیدوآرم خـوبـ بـاشـین و هر لحظه بـهتـر و بهتـر تـــر بشیــــن

خبـ نمی تونم بگمـ چقدر دلتنگـتونمـ فقطـ می تـــونم بگــــم عــــــــــاشقـتونم

می دونـم فرآموشـم نکردیـن مهربـونا از ایـــــن بـابتـ مطمئنمـ (بـه جـز ...)

هـمه لینکامـو خبــر مـ ــ ی کنم دلم نیومــــــد هیچ کدومـو حذف کنـمـ

اگـه اومدین و لینکمو حذفــــ کرده بودیـن لطـفا دوبـــــاره بذارین.بــــــــاچه؟

دوستای گُلـــــــم خیـــــــــــــلی گُلیـن :*

کـــــلی امتحـــان دادیـــم هنوز ســــــــــــه تـا مونده :(

خدا رو شکـــــر همـه رو خـــــــوب دادمــــ ترو خدا دعـــا کنیـــــــن :*

توی اردیبهشـــتـــــ ماه یه اتفاق بـــــرام افتــــاد...

وای خــــــــــدا خیلـــــــی خوشحـــــالــــــــم آخه یه نفرو که آرزوی دیدنشو داشتم از نـزدیک

دیـدم بـــــــــــــــــــاورمـــــ نمیشه برای دومین بار :(( یعـنی خوابـ بود؟! ایـن دفعه ی دومــــــ بودـ

فقط تونستـــــم سلـام کنمـ اونم با بـــــدنی که از هیجان می لرزید  دفعه ی اولــــــ کـه همـون

سـلـآم رو هــــــم نتونستــــم بکنم... می دونین هم یه حســــی داشتـم که باعث می شد بهتریـن

روز زندگیــــــم باشه هم یه حــــــس بد!خیلی عجیب بود.توصیفش واســــــم سخته فقطـــ دعا

کنین دوباره اتفاق بیفتـــــه اونوقت شاید بهتـــــر برخورد کنمـ

یــــــه سـوالـ ازتـــون می پرسـم حتمـا حتـما  جـوابـــ بدین بـــــرام خیــــــلی مهمه!!!!

بــــــه نظــــرتون من چجور دختــری هستــــم؟(در مورد اخلـاقم بگیـن)

مـمنون میشـم اگه جواب بدیــــن

چند روز پیش داشتـم دنبالـ قالب مـی گشتم یهو تـو صفحات جداگانه وبـم اینو پیدا کردمـــــ کلی ذوقیم




بچه هـــا اونـ هفته رفتیـــم طالقــــــــان کـلی عکس گرفتـم چند تاشو می ذارمـــ

http://up.vatandownload.com/images/uywjfxevtb58mlkn0wsk.jpg

http://up.vatandownload.com/images/p1nlr8op9y2pzmwwhw5.jpg

http://up.vatandownload.com/images/pgc1964s9nkvdsw0nqqb.jpg

http://up.vatandownload.com/images/3zhjzj0rei0wnwc1iye4.jpg



نظـرتونو درباره ش بدیـن آخــــه مـــــن عــــاشق طـالقـانم و همیــــنــطور عکــس گرفتـن رو هــم

خیــــــلی دوس دارمـــــ برا همین نظرتون در ایـن مورد هـم خیـلی مهمه در کل نظرتــون خیلی

بــرام مهمه:دی

قربــــــون نگاهای مهربـــــونتـــون که تحمل کــــردین هـم منو و هم این پسـت رو

خواهریــــــــا خیــــــلی دوستون دارم بیش از حــــدی که فــــــــکر کنیــــن

ایـــــــن گــــل تقدیــم به شـــــما که بهتــــــــرینـــــینhttp://up.vatandownload.com/images/r4fozg83w30a5pnwp7j.gif

بــــــــــوس و به قول نرگسی جـونم فعلـا خدای مهربــــــــــون نگهدارتون بـــــاشه

امضا:http://uploadkon.ir/uploads/38c5a8fa09b790ff3c888141f58ee617.png




پ.ن:ای وای یــــــــادم رفتـ بگـم یه نـی نـی کوچولو تو خونوادمون دنیا اومـــــــد .دختر دایی

بــــــــــــــهار ،هنــــــوز ندیدمش خداکنه خوچل باشه:دی



پ.ن2:

می خواهم برگردم به روزهای کودکی

آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .

عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد

بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود ... !

..........

http://dokhmale-papa.persiangig.com/gallerydokhmal/fantezi/10.jpg

سلام و شرمنده

هوالمحبوب

دوستای عزیزم سلامــــ.

شرمنده خیلی وقته نیومدمـ . شما که فراموشم نکردید ...کردید؟؟

هی وای من خیلی بی معرفتم؟نه؟؟؟خودم می دونم هزار بار شرمنده

ضرب در 1000

خبـــ اینا چند تا ابراز دلتنگی و پیامه که احساس می کنم اینجا هم باید بذارمشون

آجی نجمه ی عزیزم ببخشید که دیره اما تفلدت هزار بار تبریک عسیسم.

نفیسه نفسم فدات بشم من که وبمون رو آپ می کنی هزار بار ممنون دیدمشون واقعا عالللللللللللی

خیلی خوشحال شدم که صدای نازت رو شنیدم آجی جـــونم

گل مریمم دلم برات خیلی تنگ شده آجی کجــــــــــــایییییییییییی؟؟؟؟؟؟

خبـــــــــــــــــــــــــــــ دوستون دارم همه ی دوستای نتیم

نرگســــــــــــــــی.رزیتـــــــــــــا جونم.فاطیمــــــا.بهـــــــــــار.مـــــــانیا گوگولی و ....

این چن وقته واسه درس و اینا وقت نکردم بیام اما  به اون چیزی که می خواستم

رسیدم خدایــــــــــــــــا صد هزار بار شکرت

دیگه میام و یه سر و سامونی به اینجا میدم.

خیــــــــــــــــــلی دوستون دارم

بــــــــــــــــــــــــــــــــــوس آجی های نازم


یا حسین

به نام خـدا

سلامــ ـــ

خوبیدــ؟

من که مُردم با این سرعت اینترنتــــ

باید سه ساعت صبـر کنم تا فقط یه وبــ باز شه

نمی دونمـ چرا انقدر سرعتش کم شدهـ

بعضی از وبا هم کـــه قربـــــونش برم اصلا...

اسلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (ع)

امام مهربونم خودت همه رو حاجت روا کن.

امیـــدوارم موفق باشین...

می بــوسمتون

خدا همیشه حافظتون...





خداهافــــــــــــــس

ســــــلام آجی جــونا و دوستی هـــــا

بچـــــه هـــــا اومدمــ خدافسی کنم واسه یه مدتــــــــ

بـا  خـــــــــــبرایی جدید  بر می گردمــــــــــ

تک تکتون رو می بوســـــمــــــــ

ببخشید اگـــــــه ـ نتونستمــــ کامنتـــــ جوابـ بدمـ

بخدا شرمنــــــــده امــــــ بسیار زیاد چون کد امنیتی واسم نمی آد تازگی ها

بـــــای بـــــــای همگی

آجیام=?

ســــــــــــلام آجیای عزیزمـ

این آپـ با آپایی که تا حالا گذاشتم فرق داره می خوام یه خورده درباره آجی هایی که تا حالا باهاشون آشنا

شدمــــــ بنویسم البته چند تاشون

نجمـــه ی عزیزم:از اولین دوستامـــــ .از همون اول مهـربون و صمیمی.همیشه مهربون موندی.از خوندن نوشته هات

که مهربونی توش موج میزنه لذتــــــ می برمـــ .قربون قلبـ پاکتــــ .واقعا دوســـــتــــــــ دارم آجی جــــــــون اینو از ته ته دلم

میگــــــم.برات بهترینا رو آرزو می کنم.

نـرگس جــــــونم:تو هــــم جز اولینا بـــــودی عزیزکَم.هم مهربونــــــ هم دوسداشتنی.وبتو خیلی دوس

دارمـــــــ ، یه سبک خیلی جالب و قشنگیه که فقط مختص خودته نرگسی جــــــونم ،خیلی دوســـت دارم آجیم

نفیســــه ی نفس:آجی واقعا نفسی.خاطراتی خوشـــــــــــــــــــــــــی باهات دارمــــــ . وقتی فهمیدم

عمویی از سایتش رفته بیشتر به خـــــــاطر تو ناراحتــــــــ شدم.امیدوارم زود زود برگرده...خیلی عشقی آجیــــــم

مریــــــــــمَم:عـــــاشقتم...آجی.... آجی ..... تروخــــــــــــــدا برگرد...

http://picme.ir/images/91327614684676382742.jpg


این آپو برای بیان احساسم به آجیای گلم گذاشتم فقط همین

بعضی از آجی های دیگمم خیلی عسلن ببخشید دیگه ایشاا.. تو آپای دیگه.

بــــــــــــــــــــــــای

بـــــــعد قرنـــــــی

بـه نــــام خدا

دوستــــی هـا سَـلامـ

مـــا هَم خوبیمــ D:

مـــــــــیــــلاد امام رضــــــــــــــــا (ع) مبــــــــــارک.

عِِِِِــــــــــــــــــــــــیدتون حسابی مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــ.

بــــــــــــعد قَرن هـا اومدمـ (: البـتــه بـودمـــــ اما واسه آپـــــ اومدمــ

اوضـــــــــاعتون چجوریه؟ مـالِ مَن بَد نیس. بالاخَره تَصمیمِ مُهِم زندگی مو گرفتَمـــ

بــــاور کن!!!!!تَصمیم گرفــتم امسال سعی کُنَمـــــ که تیزهوچان قبـــــــول بشم

دوشنبه همــــ می رمـ واسه ثبت نامــ کـلاسا ــ ;) کلاسِ دخمرا هفته ای یه بار پنج شنبه هاستـــــ

پسرا جمعه ها.

مَدرسه هـَم بـــد نیس یه معلم علومِ سخت گیر آوِردن برامون گِله کردیم مدیـــــــر گفتــ این یکی از بهترین معلم های علوم

راهنمایی تو کشوَره.یعنی جز سه نفر اوله.ولــــــــــی خیلی سختــــــــ می گیره.خیـــــــــــلی

معلمای پارسالمون همـ هستن فقط معلم ورزش و پرورشی و علومــــ و دینی عوض شُده.

خـــدا به دادمون برسه با این معلم علـــــوم...

http://ups.night-skin.com/up-90-07/jjjjjjjjjjjj.jpg

واســـــــــــــــه کامنتـــــ برین تــــــــــو منو قسمتـــــ  co..m..en..t

کد لوگومــــــــ تو امکاناته.

بذارین تو وبتون خوچال میشم،کد خودتون رو بدیــــــــن واسه تــــــــــبادلـــــــــــ.

دومـــــــــــــــسِتون دارمـــــــــ

بــــــــــــوس

مـــــــــــــ ... دــ .... ر... ســــــ .... ه

به توکل نام اعظمت

بِِســـــــــــــمِ الله الــــرحمنِ الرّحـــــــیم

http://www.up.vatandownload.com/images/sk4dz1cnph497a0k9htr.gif

ســـــــــــــــــلام ســـــــــلام صد هزار بار سلام

ســـــلامی چو بوی خوش مدرسه ( پیف پیف)

چطـــــــور مطــــــورید گوگول مگلولِی ها؟

خوبـــــید؟پرسیدن نداره مطمئناً اکثراً ناناحتـــــــید هان؟ اوخـــــــــــــه اوخــــــــــه ناراحت نباشید

شایدم خوشحالید؟واقعا خوشحالید؟؟؟ آخه آدم واسه باز شدن مدرسه خوشحال می شه؟

ابــــــــــــداً.... عمـــــــــــراً ..... و هـــــــــــــرگز

من بـا اینکه ناراحتَم ولی آماده ام بدجـور .راسش فقط کتاب خریدم (آمادگی رو باش) امروز می رم بقیه وسایلم رو می گیرم

نمی خوام مث سالای پیش وسایلم کیتی باشه آخه خسته کننده شده و یهو دیدی دوستام لِهَم کردن 

و این شکلی شدم   و بعد اینطوری   آخه بنده خداها تَب کیتی گرفتَن

وای دلم تنگیده واسشون

راستی بچه ها کتاب آمادگی دفاعی سوم رو دیدین؟صورمتیه . حرفه و فنمون سبزه خیلی خوشمله رنگش

دینی هم که مثل همیشه خسته کننده است جلدش... حداقل یه تغییر کوچیک می دادن جلدشو

آخه این چه زندگی...

مانتو شلوارمون  مث پارسال سارافونیه فقط هدبند حذف شده...

دوبــــــاره درس مرس شروع شد...

هِـــــی ... یاد دبستان بِخِیر... ایشا الله امسالم زود تموم بشه و ما بدوییم بریم دبیرستـــــــان


گفتَم امروز بیام تا مدرسه ها شروع نشـده یه پستی بذارم http://www.pic4ever.com/images/cheerleader3.gif


این یه متن تقدیم به همه ی دوستای گل نتیم...

اسمش را میگذاریم؛دوست مجازی اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته . . خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند

وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد وقت میگذاردبرایم، وقت میگذارم برایش . . نگرانش میشوم

دلتنگش میشوم . . وقتی درصحبت هایم،به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقی ست . . هرچند

کنارهم نباشیم هرچند صدای هم راهم نشنیده باشیم، من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد

--- پس دوست من در دنیای مجازی دوستت دارم ...


حالا می خوام چند تا جمله رو که خودم خیلی دوسشون دارم بذارم.بخونید و نظرتون رو بگین


من و خداوند هر روز دو چیز را فراموش می کنیم ; او خطاهای مرا و من الطاف او را...


راز یک زندگی زیبا این است : امروز با خدا قدم برداری و برای فردا به او اعتماد داشته باشی


خداوند ، گوش ها و چشم ها را در سرقرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جستجو کنیم . . .


دوستای گلم این وب من و آجی مریم جــــــــــونمه که حدوداً یه ماهی هست که باز شــــده اسمش

علی ضیا بهترین مجری دنیا  هست خوشحال میشیم سر بزنید و منتظرتونیم


خب تا آپ های بعد خدانگهدار و

یــــــــــــآ علی

آپ هفتگی 5


http://shiva-adibi.persiangig.com/fantezi/welcome%20honey.gif

به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیــــــــــــــــــم


سَــــلام به آجیای گُل و دوُســـــتای عَزیزَم

اُمِـــیــد وارَم حالتوُن خـــــوُب باشهممنوُن از نظرات خوشملتوَن تو آپ قبل

مَن دوُبــــــاره اومَدَم تا آپ کُنــــــــمامروُز می خوُام چَند تا عَکس از سلنـــــا گومــــــــــز یکی از خـــواننده های موُرد علاقم بذارمـــــــ


 http://shiva-adibi.persiangig.com/Evolution-of-Style-Selena-Gomez-02.jpg

http://shiva-adibi.persiangig.com/selena-gomez-4.jpg

و اینم لینک دانلود یــــــــکی از آهنگاش که خیلی قشنگه


دانلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوُد (رو دانلود کلیک کنید)

و بـــــــازم چند تا جمله ی خوشمل :

1.روشَــن ترين آينده هميشــــه روُي گذَشته فراموُش شُده شكل مي گيره ،

 نميشه تا وقتي كـــــــــــــه دَرد و رنج ها رو دور نريختـــــــــي توُي زندگي به درستي پيش بري.

2.اگر خاموُش بنشيني تا ديگَران به سُخنت آورند ،

بهتر از آنست كه سخن بگويـــــــــــــي و خاموشت كنندـ.

3.رویــــــاهایت را به خاطر بســــپار زیرا زمانیکه رویاهایت بمیرند مانند پرنده ای بال شکسته دیگر قادر به پرواز نخواهی بود. http://shiva-adibi.persiangig.com/fantezi/baby%20tinkerbel.gif

4.بخشش را از گل بیاموز،زیرا حتی ته کفشـــــــی را که لگدمالش میکند خوشبو میکند.


http://shiva-adibi.persiangig.com/fantezi/Strawberry%20Shortcake.gif

مِرسی کِه به وبلاگَــــــم اوُمدیـــن و آپمُو خوُندین

دوُســـــــــــــــــتـــون  دارم


خداحافِـــــــــــــــــــــــــظ


ادامه نوشته

آپ هفتگی 4



به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیــــــــــــــــــم


http://shiva-adibi.persiangig.com/fantezi/pinguian%202.gif

سلام دوس جونیای خوب خودمــــ

حالتون چطورهــــــــــــــــــــــــــــــ؟

امیدوارم نماز روزه هاتون همچنان مورد قبول درگاه خدای مهربون قرار بگیرهـــ

آجیــــــــــــــــــــــــــا چهارشنبه امتحان زبان دادمــــــــــــ

شنبه جوابش رو هم گرفتمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدا رو شکر خیلی خوب شد و فقط 3 نمره کم آوردم


این ترمم تموم شه دیگه کلاس زبانم واسه همیشه تمومهـــــــــــــــــ


هوووووووووووووووووووووووووورا



قالب قبلیم رو خیلی دوس داشتم اما روز آخر یهو چیز شد امممم یعنی بالا نیومد عکسش فیلـــــــــــــــــــــــــ.... شد منم اینو گذاشتم

 عنوانمو عوض کردمـــــــــــــــ  که هرچی خواستم و دوس داشتم تو وبم بذارم


من امـــــــــا واتســـــــــونــــــــ رو خیلی  دوس دارم .اینم یه عکسـ از بازیگر مورد علاقه م امـــا که نقش هرمیون گرینجر رو توی فیلمای هری پاتر بازی کرده.

http://shiva-adibi.persiangig.com/image/emma%20watson/emma-watson.jpg

از اون روزی که گفتم کلی لینک رو حذف کردم و لینکای جدید و دوستای جدید و خوبی پیدا کردم.

کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــار اسم دوستای با معرفتم تو لینکا تیک گذاشتم .

 کمنــ ؟ ایشا الله بیشتر میشه

 اینم یه عکس ناز تقدیم به همه ی با معرفتا

خبــــــــــــــــــــــ دیگه خدمت دوستای گلم عارض شم که این اسم و آدرس دو تا وب دیگمه که خوشحال می شم سر بزنید(روش کلیک کنی باز می شه)

ســــــــــــــرزمین سوم پریا(وب گروهی من و آجی نفیسه ی عزیزم)

هـــــــــــــــــــــــــــری پاتر

http://shiva-adibi.persiangig.com/fantezi/baby%20girl%202.gif


این چند تا جمله ی قشنــــــــــــــــــــــگ:

1.هر کسی را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند ، بدان گونه که احساسش می کنند ، هست.

2.شادترین افراد لزوماً بهترین چیز ها را ندارند ، آن ها فقط از آنچه در راهشان است ، بهترین استفاده را می کنند .

3.از دیروز بهره ببر ، در حال زندگی کن و به فکر فردا باش .



به نظرم جمله های خوبی اومدن واسه همین گذاشتمشون


http://shiva-adibi.persiangig.com/fantezi/baby.gif


 توی ادامه ی مطلب یه گله دارم از دو سه نفر که نوشتم و رمزشو فقط به خودشون می دم.

نظر  بدیدا...باشه؟خیلی خیلی دوســــــــــــــــــــــــــــتون دارم

خبــــــــــــــــــــــــ دیگه تا آپ بعد نه چون اگه نظر بذارید جواب میدم تا جواب نظرتون به خدا می سپارمتون.

http://shiva-adibi.persiangig.com/fantezi/happy%20smile.gif

ادامه نوشته

آپ هفتگی3


سلامـــــــــــــــــــــــــــ.

دوس جونیای خوب خودمــــــــــــــــــــــ.

حتما خوفیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد دیگه؟

ایـــــــــــــــن سومین آپ هفتگی هست که مرتب انجام می دم

امروس می خوام عکس دختر دایی جونم جوجوی خودم فاطمه رو بسارمــــ.ببینیدش..

http://up.vatandownload.com/images/e4t4exl039ni7yorgiv.jpg

خوشگلهـــــــــ؟

قربونش بشم عشقمهـــــــــــــــــ...

این عسک مال چند وقته پیششه... عکس جدید ازش ندارم...

وااااااای  یه ذره مونده تا تابستون تموم شه و وقتی اونم تموم شه  دوبــــــــــــــــاره مهرگریهگریهگریه

خدا یــــــــــــــــا کاش هیچ وقت مهر نیــــــــــــــــــاد.


اگــــــــــــــــــــــــــــــــه خواستید اینجا کامنت بذارید : نــــــــــــــــــــــــظر


پ.ن: ببخشید اگه آپام کوتاهه .ایشاالله از شهریور یه آپ مفید انجام می دم .

پ.ن2: واسه این آپ  کسی رو خبر نمی کنم.

پ.ن3:لینکای آخرم پریـــــــــد.سعی کردم برشون گردونم اما اگه لینکتون نبود خبرم کنید.


آپ هفتگی2

سلام دوستای خوب خودمـــــــhttp://s1.picofile.com/file/6398153918/blush.png

امیدوارم حال همتون خوب باشهـــــــhttp://s1.picofile.com/file/6421450700/love.gif

و نماز روزه هاتون مورد قبول خداوند قرار بگیرهـــــــــhttp://s1.picofile.com/file/6421435610/cheers2.gif

واقعا چقدر ماه رمضون خوبه.همیشه تو این ماه یه حس خوب و عجیبی بهم دست میدهـــــ.http://s1.picofile.com/file/6421444664/embarrassed.gif

خدای مهربونم ممنون که توفیق روزه گرفتن تو این ماه رو نصیبم کردی.

فیلمای ماه رمضون رو می بینین؟http://s1.picofile.com/file/6421436616/chilled.gif

http://up.vatandownload.com/images/8jg13qkjgaa59p0dj1u1.jpg

به نظرم همشون قشنگن.سه دونگ سه دونگ که خیلی باحاله.موضوع پنج کیلومتر تا بهشت هم خیلی جالبه.http://s1.picofile.com/file/6421467802/smile.gif

دلم واسه 3 5 2  و نابرده رنج تنگ شدهhttp://s1.picofile.com/file/6398154924/burnjossstick.png خیلی فیلمای خوبی و بودن بازیگراش هم خیلی خوب انتخاب شده بودنhttp://s1.picofile.com/file/6398141846/adore.png

دیگه چیزی به ذهنم نمی رسدیهhttp://s1.picofile.com/file/6421430580/biggrin.jpg

پــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس:

دوست خوبم ممنون که اومدی وبم و آپمو خوندی و الان می خوای نظر بدی.واقعا ممنون تا آپ بعدی به خدای مهربون می سپارمت(درست مثل برنامه کودکا)http://s1.picofile.com/file/6421479874/wink2.gif


آپ هفتگی 1

سلام دوسای  خوبمــــــ

خوفیــــ ــــ ــــن 

خوشیــــــــ ـــــن

سلامتیـــــــــ ــــ ـــــــن

اینجانب به خاطر تاخـــ ـــــ ـــ ـــ یر هام عذر خواهی می کنم

و  باز هم معذرتـــ ـــــ ـــ    واسه  دیر آپیدنــــ ــــ ـــــ ــــــ ــامــ

به خاطر مشغلـــــــه های فراوانیه که در این تابسون گریــــــــــبان ما رو گرفته و ول نمی کنهـــــــــ و دلیل دیگش کامپیوتر بو که ویلوس افتاده بود به جونش

یک خبر هم دارم و اون اینه که من از این به بعد هفته ای یه بار می آپمــــــــــــــــــــــــــ

راســـــــــــــــــــــــــــــی عنوان وبم رو عوض کردمـــــــــــــــــــ

خوشـــــــــــــــــــــــــــــمله؟

اگه شما عنوان دیگهای سراغ داشتید حتما بهم بگیـــــــــــــــنـ

من از این به بعد تصمیم دارم  دیگه غیبـــــــتـــــــــ   نبـــــکنــــمـ

 یه چیز دیگه رو داشت یادم می رفت از این به بعد اگه کسی رو برای آپم خبر کنم و نیاد  یا اینکه لینکمو بیخودی

حذف کرده باشه از تو لینکام حذف می شهـــــــــــ 

امروس خیلی خوشحالم چون آجی نفیسه جونم بلــــگشتهــــــــ

هوراااا.خیلی دوست دالم آجی جون

این گلا تقدیم به همه ی شما و به خصوص آجی نفیسه ی عسیسم

buru


دوستای گلم نظر فراموش نشــــــــــــــــــــــــــه.

همتون رو خیلی خیلی دوست می دارمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

خب دیگه تا آپ هفته بعد خدانگــــــــــــــــвоздушный шарикــــــــــهدار



شعر و قصه


ســــــــــلام... حالتون خوبه؟

امروز می خوام چند تا عکس از کیتی و یه شعر و یه داستان بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


اول شعر (درباره ی مدرسه است):


"و در امروز که انگار همان دیروز است

من و پروانه و یاس قهر بودیم باهم

که بابای زمان زنگ آخر را زد...

نیمکت تنها شد دفترو هندسه و جبر پراکنده شدند

و کلاس همه زمزمه ی خالی ماند

به ته کوچه دویدم اما هیچ پروانه سر راه نبود

یاس هم بر ته کوچه ی دیگر پیچید

 و من و خستگی و خاطره تنها ماندیم

و در امروز که پروانه معلم شده است

دوست دارم که دوباره به دبستان بروم

آشتی باشم با همه ی شاگردان و گچ و تخته سیاه

و دو آینه بگیرم در دست (مهربانی و گذشت)

و بیندازم نور بر همه خاطــــــــره ها..."

حالا عکسای کیتی:


http://www.uploadtak.com/images/aml8yg8rm37533f33sk1.png


http://www.uploadtak.com/images/l5rgvk8cnvatvi47eb.jpg

و داستان:


"کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوزه ی شکسته"


"یک پیرزن چینی دوکوزه آب داشت که آنها را به دو سر چوبی که روی دوشش می گذاشت، آویخته بود و از این کوزه ها برای آوردن آب از جویبار استفاده می کرد.

یکی از این کوزه ها ترک داشت ، در حالی که کوزه دیگر بی عیب و سالم بود و همه آب را در خود نگه می داشت.

هر بار که زن پس از پرکردن کوزه ها ، راه دراز جویبار تا خانه را می پیمود ، آب از کوزه ای که ترک داشت چکه می کرد و زمانی که زن به خانه می رسید ، کوزه نیمه پر بود.

دو سال تمام ، هر روز زن این کار را انجام می داد و همیشه کوزه ای که ترک داشت، نیمی از آبش را در راه از دست می داد.

البته کوزه سالم و بدون ترک خیلی به خودش می بالید.

ولی بیچاره کوهۀ ترک دار از خودش خجالت می کشید . از عیبی که داشت و از این که تنها نیمی از وظیفه ای را که برایش در نظر گرفته بودند ، می توانست انجام دهد ..

پس از دوسال سرانجام روزی کوزه ترک دار در کنار جویبار به زن گفت :من از خویشتن شرمسارم . زیرا این شکافی که در پهلوی من است ، سبب نشت آب می شود و زمانی که تو به خانه می رسی ، من نیمه پر هستم.

پیر زن لبخندی زد و به کوزۀ ترک دار گفت : آیا تو به گل هائی که در این سوی راه ،
یعنی سوئی که تو هستی ، توجه کرده ای ؟ می بینی که در سوی دیگر راه گلی نروئیده است.

من همیشه از کاستی و نقص تو آگاه بودم ، و برای همین در کنار راه تخم گل کاشتم تا هر روز که از جویبار به خانه بر می گردم تو آنها را آب بدهی.

دو سال تمام ، من از گل هائی که اینجا روئیده اند چیده ام و خانه ام را با آنها آراسته ام.

اگر تو این ترک را نداشتی ، هرگز این گل ها و زیبائی آنها به خانه من راه نمی یافت.

هر یک از ما عیب ها و کاستی های خود را داریم.
ولی همین کاستی ها و عیب هاست که زندگی ما را دلپذیر و شیرین می سازد.
ما باید انسان ها را همان جور که هستند بپذیریم و خوبی را که در آنهاست ببینیم."


دوستای گلم ممنون که سر زدید

تا آپ بعد خدانگهدار

عکس های قشنگ

به نام خالق مهربونی ها

سلام دوستای خوبم

خوبیــــــــد؟خوشیـــد؟

سلامتیـــــــد؟چه خبـــــــرا؟چی کارا می کنید؟

راسش دلم واسه آبجیا ی خوب و گلم خیلی تنگ


امروز هم خیلی خوشحالم چون قراره فردا یا پس فردا بریم مسافرت...

.




بــــــــــــهار جونم نجمه جونم ممنون آجیا ی گلم به خاطر کمکی که بهم کردین..

خیلی خیلی دوستون دارم آجیای مهربونم...

من برم چون نمی خوام زیاد طولانی بشه...

روزاتون آفتابی ......شب هاتون مهتابی

به خدای بزرگ می سپارمتون

داستانهای قبلی

به نام خدای مهربون

سلام دوستای خوبم

حالتون خوبه؟..............

نماز روزه هاتون قبول........

من امروز با کلی چیز های قشنگ اومدم پیشتون...

راستی من دیگه اسم  (hello kitty) از کنار وبم برداشتم وبم مثل ماه های پیش  دوباره شد داستانهای کودکانه...

امروز می خوایم تمام داستانهای کودکانه ای رو که تا به حال نوشتم بذارم.نظرتون چیه؟

و اینم اولین قصه ای که توی وب نوشته بودم ..

دختر سیاه پوش و جادوگر شهر بارلانا

روزی روزگاری در یک قصر زیبا دختری جوان با موهایی طلایی همراه با پدرش که حاکمی مهربان بود زندگی می کرد دخترک سال ها پیش مادرش را از دست داده بود و احساس تنهایی می کرد.

myspace-candybardolls66.gifhttp://art-alacart.com/mural-images/Murals/castle_Full.jpg


تنها دوستان دخترک گنجشک ها وحیواناتی بودند که در جنگل زندگی می کردند.

روزی از روزها که دخترک مشغول بازی در جنگل بود صدایی شنید و به طرف صدا حرکت کرد

یک دختری سیاه پوش با صورتی ترسناک در برابرش ظاهر شد.

ترسید و خواست که برود اما آن دختر سیاه پوش گفت که از من نترس

من را جادوگر شهر بارلانا به این وضع در آورده اگر کسی جلویش را نگیرد دنیا را نابود می سازد

اگر تو به من کمک کنی با هم او را از بین خواهیم برد و دخترک پذیرفت و باهم به راه افتادند.

در راه خرگوشی را دیدند دیدند که باهراس در حال فرار بود .data:image/jpg;base64,/9j/4AAQSkZJRgABAQAAAQABAAD/2wCEAAkGBhIQEBUPERQVFRUWGCAaGRgYGBUVFxsfIBoaFx0cHhwbHCcfFxovHCIeKy8jJDMpLC0sHR4xODwqNSktLCkBCQoKDgwOFg8PGi0gHSUpNTU1MDQ1KSkpKio1KSkvLCs1KSk2NTUqNTAvKSkpNTUpLSwsLCkpKS00LCwpKS02Lv/AABEIAH0AZgMBIgACEQEDEQH/xAAcAAACAgIDAAAAAAAAAAAAAAAABwUGAwQBAgj/xABBEAACAQMCAwQGCAQDCQEAAAABAgMABBESIQUGEzFBUWEHFCJxgZEjMjNCUnKhsUNigpJzorIkJTRTVGODweEV/8QAGQEBAAMBAQAAAAAAAAAAAAAAAAECBAMF/8QAIBEBAQACAgICAwAAAAAAAAAAAAECEQMxBCESEwVRwf/aAAwDAQACEQMRAD8AeNQHOvNA4famUANK50QofvOc4z4KACzHwB78VP0m+f8AiRuOJuv3LVREo7tbqssje/SY1+BoNDhPMd9aSGZJ2mZjqljmYmOQntK/8g+GnYAAEHFNjlXm2HiERePKum0kTYDxnzHep7mGx+YCP4xq6EhUkMq6gR4r7fy2rNY8Tnt50njHSuUXUFJ+jmjOCV1ffjPzRsHYjcnV1t6FoqO5f45He20d1FnS47D9ZSNmVh3MGBB8xUjRAooooCqbzn6QltGNrbKs1zjJBJ6cQPY0hG+fBB7R8hvWf0g82myhWOEj1mfKx5GQgH1pSO8KCMDvYqPGkneM5iYQhirShJJ2Y5Lu4DYbtkk7ST2D34FEyW9LJacz3lvcC+aaWdh9rGThHTvVIx7MbDtXG+diTk06+H38c8STxMGSRQysO8EZBpE1evRDxI6bixPZEwkj8kl1EqPISK/9wogxKKKKANIbibZvb0nt9ak/TSB+gFPmkbzHD0+JXyf94P8AB4Ym/fNBE8Uk0wSse6Nv9JqRsp0vreOylHRuY0Bhb6wJVQA6H7wx9dO3BPaN6w2vDPW7iCyxkTSDX/hp9JJ8NI0+9hV15v8ARHE6GXh46EqnUIgxWJiN8p/08ngy4HiCDVcsdu3Dy/Xb63L2hvRZzC1veNZyjQJ2IKdyXCLlgP5XjGQe/QPxU4a8zcR4vIWE7fR3cBAkyNGoxsCkhX7siPhZF/C+R7OMMm79MLzIpsbcYKgmScsqgkZIVF9pwDtqJUbbZG9TKpnjJfXRoV1dwASTgDck9gpRr6SeKA5PqbeXSmX9escfI1i5s9K3W4fJayQvDPNiP2T1I2Q/aFHwDqKAqFYA5YYzvUqIW+vn4vfvIpZVlGzdhitlJC48HkOWHhqJ+7WLmPjcTLDb2qDoRTRgyA4TIOgLGPvgE7t2e/c1q8JtZ7ojhtmAXlOq4kBITb2SmobrboMJkbuwKr2saZUvoftVsZYgOrctEQk0n3HAynTUezCoYDZd8bEmqa3d1pvJOPD4Y93u/wAUOrJ6Lm/3nKO42oz8Jtv3NVW0uOoivjBI3HeD2Mp8wcj4VcvRNDqvbuT8EMSfFnlc/oBV2Y0qKKKApQ+k216XExKdlntwc92qJyG/yunypvVAc08mwcRMHX1YhfVgbBwRho2/kJC5HfjHfQVz0VcvEK3EpRhpl0wg7FYc6tXkXbDflCedMKuFAGwrmgS/phsbV7+PYKwi6lydgpUHTEG/n2cE9ugYOcjEYbC6EPrBs7kQAZ16F2X8XT1dQLjv09lTHK9mOKccuLiQaoo5Glx3Noc21uD4gdN3x44psQ8UheZ7ZZFMsYVnQHLKGzpz4ZoEOJ86AgaRpNo1jGtn2z7IHaMb57ANziueM8LlRRDeW8sAk2UvoKk9oAdGZVfvAJB22zTA5C5Yjt+J8ScAYidY4R3RrIouXVR3DLqPcoFWq5FpxKCe2LLKgZopQDujjtH8rg4IPcQCKCrehe1hSxcKPp1lKTttklfs8Y7I+kV0jsGW78ksGk/6Krp7fiUtpKfaeN0fzktpNGr+pHJ+ApwUCd5+4B6leGZR9BdMWHgk2MuvkHA1D+YP4irL6ILPFtPcEfbXDYPisYWEf5lf51buOcGivLd7aYZRxjbZge0Mp7mBwQfECuvL/BUsrWK0jJKxrjJ7WPaWOO8sSfjQSNFFFBFPyrZsSTbxknvKjNYH5Msz2RlfySTR/wChxUpewyOumOTpnO7aQ5x34zsD5kEeVRz8qQv9u0s/j1ZHKH/xqVi/y0ETxDgNtCcjiNzakeN4XH9tyXFa8F9eRoz29/aXyqCxWQJHJgAnaSAlc++Op4cp8PjBb1S1UDcnowgfE6aTHpDu7OS8EEXqTW+Mr6pFG8uoAahK6KWAz2dMgeNBJehjj8VtLIlyekZoISjOQFYqZNXtZwMmRe3BycU0eLR2VkZuLyRosixe3KAodlUZCjJALHAAHacKPCkE04g0zWwnjkU4j9mTRlsJpKyAroOcFcbj4VZrHhk7yLLIVcIcrG0csMMWQMiKFlxGe3Dqe/cb7BN8o87mLiE8t1H04eIyobd+pAQNMegasSHYoE3GQG27xTEs+G2nDopDGsVvGWLudkXUdsknYdw/QUqrfh9sZbmOKGPWAobWCyHqDqY07hVzuQuMn51B8YN1aRY6rmMYXGmSVoVYlT0JGXRCTkDSMsAAA1E3W/TY4XxmR+Mrc2iB+peTdNpCY4mDxyIDkBnwdOrZe4DbuY1xJKzYuuMwwZ/h24t4cf1ztI594xSbmsrYp05EnIAwCy3BxjbYAYX4Cr/6KLqynjaK4HDi2rEKGK3juiBkHqKFAJzjGkZ7c70QutjyrayLn1m6uPM3tww+Ucip+lbycnWY7YQ35mdz82Y0ScmWDHJtLbPiIo1b4MACK7Ly70/sJ54vIuZ0/tm1YH5StBmh5atUOVgjX3DFcVIxggDUQTjcgYBPfgZOB5ZNFB2qOv57gt04EUbZMshyg8ginVI3kSg/m7qkaKCAbk2GUh7wtdsN8TYMQ/LCMRD3kFvM1TOcOTeITXrzW8ELQpGscKiURYUe2/s6CAxc+IGFWmlRQeefZlVkdSO1JEcYZT2FWHarD/7XW54newwlY5lYAAIXj1y7kKo1asNuRuQT76b/ADX6P4L5usrGC4AwJUAOoDsEiHaVffgjuIpO8bt54Z5bR0EhhdcyQOE9oBJlIWTsIyuRk7+NBI8S4K9lLfzW00uqG6t4maQ9UOskagl1OATrYEEacAkDbataczTsrXEgYIcqiLojB/EQWJZvDJwO4d9Rsl1M/U1C+brMrShpIsOU06Cx1b40j5CrHyjy5ccUaQB0tkiYK/8AFm9pQ4KjARQR94ltwdtqDTtbeWeZba2j6szDOnOlVXvd2wdC9w7ydhmr/wAjclzJFcW/Ere3eJ5BJGhK3ABYYk+sgwMgH3s1Wnlzli3sIzFApGo5d2OqRz+J2O7H9B3AVLUEDFy29uP9imaNR/BlLTQ+4ajri8tDaR+E1KWFxI6nqx9NgcEag6nzVhglfzBT5VtUUBRRRQFFFFAUUVBc8cbeysJriLHUAVUzuAzusSk+IBYHHlQbvF+YLa0XVczxQg9mt1Un3AnLfCkN/wDoFg1y6kyXEjSaAMsWkYlUA8dOkfDyrFfSCH6ZsyzyMF1ucyOxON2O4HfgbADYVL8t23VvgWwRBFq8tchKA/BVf+6q5XU268XH9mcx/bWvLW5t1EtxEixnALJIXMedhrBUbZ21LkD3b1M8j8fisb8tPIsUM8WhmchUDxtqTLHYZVpBv4CrHc2yyI0bjKuCrDxBGCPlSwF20MGXGrpMY5O3OEcxlvPsyR4ZqnHn8u2nzPGnDZceq9HW1ykih42V1O4ZSGU+4jY1lpDcvcUawuIp7c6Y3kRZY1+zkV3WPVpG2sagQw32xuDT5rqwiiiigKKKKAooooCtbiXDYrmJ4JkDxuNLKewj4bg+Y3FbOa1I+KwtK0CyxmVRlow6lwPEqDkD30Ce565bs7W8ggt4zqVGmkZ3klbf6ONQXY6R9ocDH1Vrjkz/AIm6/LD8sS/+81qcU4j61eXN1nKvKUT/AA4volx5Ehm/qrjgd2Ib5C2yzp0s92sEvH8wXHvxVOSbxrV4mUx5sbV5NLhog73SH6rXEw+BYg/rmr/xG/SCJ55DhUUsfh3DzPYPMiqBw6NhGNf12Jd/zOxdv1NcuGd1u/JZTWOK/ejbk+wntbe86P00Rw69SXpiWJihfpatAORqG22QaZNLD0TcR0XFzZk7SBbhPeMRS/tGf6jTFseKwz6ujLHLoOG0Or6T4HSTg+RrQ8dtUUUUBRRRQFUv0g86S2bRW1sE60gZyzgsqIpC50gjUxY4AzjZjV0qpc8ckC+KXCS9GaJSurQJFZCQxVl1Ke0ZBBGN+3NApuJSz3rNPdvrm3CEakWMDIXQob2M41Eg5JPbWOLhoQKULJIp1LKpxKH731dpYntz25xUrFy7cNJ0+vEN8Z6D/t16s9n6JZXAaS+IB7o7dEPzd3/agp/AeXri5c21p08QQqxWTI1ZYoqhhnQ2FY5II/cYOLwmHMN7FJbk7fSDCEjfKyqShOewg5py8qclw8O6hjeWR5dOt5WUkhdWkAKqqo9o9g76npIwwKsAQe0EZB+HfQedbm8DBTcXZkRTlA7RBcjsJ0gGRh3E58e2pjhHALy9x6tAwQ/xpg0UWPEAjXL/AEjHmKcVpy1aQv1IraCN/wASRRq3zC5qSprS2WVyu7dvOslk5Zo5HYPFJLDIY8prUOY2U4OQjBVJFdJ+EISpUBQPZZVyquuDhWC4DANggHwprcZ9FkM80lxHPPA8ra2C9J49RABOl0JGcdxFVzivo2uLddQvEceDWxB+azAfpRVBcF5kvrHMNrInR+sI5VaRVbOCikOCiHtwM4OcdtOPlnjq31pFdqpXqLup3KsCVdc9+GBGe/FKbg3KVxcydP1mJPMW7E/DM2Pnmm5y9wOOyto7WIsVQHdjlmJJZmPmWJPxoJGiiig//9k=خرگوش به دختران گفت تا فرار کنند جادوگر عصبانی است و ممکن است آن ها را نابود کند اما آنان بدون توجه به این حرف به راه خود ادامه دادند تا به جادوگر رسیدند جادوگر تا آن ها را دید خواست نابودشان کند

اما دختر سیاه پوس یک مادهی عجیب بر سر جادوگر ریخت.ناگهان در برابر چشمان پسری ظاهر شد

ddol0134.gifپسرک برای آن ها تعریف کرد که جادو شده و از دختر سیاه پوش برای نجاتش تشکر کرد و دوباره او را به شکل اولش درآورد 

cand4.gifmyspace-candybardolls66.gifاز آن روز به بعد شاهزاده دیگر تنها نبود چراکه یک دوست خوب به نام کاترین داشت.

پایان

لالاو شهر عروسکان

روزی روزگاری در یک دهکده سبز دختری به نام لا لا با پدر و مادر فقیرش زندگی میکرد.

پدر لالا کشاورز بود و هر چه را که در می آورد به حاکم ظالم مالیات پرداخت می کرد برای همین خانواده ی لالا روز به روز فقیر و فقیر تر میشد از آنجایی که لالا یک دختر بچه بود وعروسک دوست داشت خیلی ناراحت بود که چرا او هم مانند دیگر دختر بچه ها حتی یک عروسک هم ندارد.3.gif روزی از روز ها که لالا همراه پدرش برای فروش محصولات کشاورزی به شهر رفته بود دخترانی را دید که مشغول بازی با عروسک هایشان بودند خیلی دوست داشت نزدیکشان شود و با آن ها بازی کند اما چون عروسکی نداشت این کار را نکرد.لالا ارام آرام اشک می ریخت پدرش او را دید و برای اینکه سرش را گرم کند او را به تمشای یک نمایش عروسکی برد.

در پایان نمایش مسابقه ای برگزار شد این مسابقه قصد انتخاب یک صدای خوب برای عروسک را داشت.

بچه ها یکی یکی می رفتند و مسابقه میدادند تا اینکه نوبت به لالا رسید.

لالا با ترس و لرز جلو رفت و مسابقه داد .مسئول مسابقه که از صدای لالا خوشش آمده بود تصمیم

گرفت او را به عنوان صدا پیشه ی عروسکان انتخاب کندmyspace-candybardolls18.gif از آن روز به بعد لالا به جای عروسکان صحبت مکرد و دیگر تنها نبود.11.gif


پایان

خسته که نشدید؟.!هنوز ادامه داره ها!!

هیلاری و روح کاپیتان مالوک

روزی روزگاری در یک شهر شلوغ و پر جمعیت دختری به نام هیلاری  با پدر و مادر ثروتمندش زندگی می کرد. خانواده ی اندرسون  زندگی بسیار خوبی داشتند و از ثروتشان به مردم فقیر می بخشیدند و خدا را برای نعمت های بسیار زیادی که در اختیارشان گذاشته بود سپاس می گفتند.روزی از روز ها که پدر و مادر هیلاری

به سفر رفته بودند در راه با راهزن هایی برخوردند که تمام پول هایشان را ازشان گرفتند.

و وقتیکه به خانه برگشتند هیلاری مثل همیشه منتظر بود تا پدر و مادرش با دستی پر از وسایل های زیبا بگردن اما اینبار خانوم و آقای اندرسون با قیافه ای غمگین بازگشتند وقتی ماجرا رو برای هیلاری گفتن هیلاری خیلی غصه خورد ....
اما یه دفه فکری به خاطرش رسید و به سراغ دوستانش رفت و ماجرای دزدیده شدن پول هارو با اونا درمیان گذاشت دوستان هیلاری بهش گفتن که نگران نباش ما به تو کمک میکنیم تا بتونی پول ها رو پس بگیری.و قرار بر این شد که خانواده ی اندرسون با کالسکه به ظاهر پر پول دوباره از همون مسیر راهزنا عبور کنند و دوستان هیلاری هم پشت سنگ ها پنهان شن.
فردای اون روز طبق نقشه خانواده ی اندرسون کالسکه شون رو پر گونی های آرد کردن و روش رو با پارچه ی بزرگی پوشوندن و به راه افتادن هیلاری و دوستاش هم سریع حرکت کردن تا پنهان شن.
راهزنا جلوی کالسکه ی خانوم و آقای اندرسون رو گرفتن تا بازم اشیا ی قیمتی توش رو بدوزدن.که یهو یه صدای عجیب از پشت تخته سنگها اومد
آااااااااااای دزداااااااااااااااااااان بد ججججججججججججججججججنس من روح کاپیتان مالوک هستم زود هرچه که دزدیدین به صاحبااااااااااااااش برگر دونین...........
دزدای نادون هم که خیلی ترسیده بودن هر چه که دزدیده بودن پس دادن و فرار کردن
هیلاری و دوستانش هم از پشت تخته سنگ ها بیرون اومدند .......
و به این ترتیب خانوادهی اندرسون ثروتشونو به دست آووردن و مال های دزدیده شده ی  دیگرو هم به صاحباش برگردوندن.....
وهیلاری و خانوادش برای همیشه به خوبی و خوشی زندگی کردن...myspace-candybardolls5.gifاین قصه ی رو با آجی نجمه جونم نوشتم....

جونم نوشتم....

پایان

و اینم آخریش....

"سه پروانه و ملخ بد جنس"

روزی روزگاری در یک پارک بزرگ سه پروانه ی زیبا با هم زندگی می کردند.پروانه ها هم دیگر را دوست داشتند و با هم مهربان بودند.

http://www.irupload.ir/images/4wijn0xkuinqphokom.jpghttp://www.irupload.ir/images/acg4j2267hww6s163umq.jpghttp://www.irupload.ir/images/8jb2qwba3scypwdfk9qt.jpg

دوستی این سه پروانه زبانزد تمام حشرات پارک بود.در میان آن همه مورچه و زنبور و کرم خاکی که در پارک زندگی می کردند یک ملخ سبز رنگ هم بود که کارش حیله گری بود.ملخ شب و روزش را به آزار و اذیت حشرات پارک مشغول بود و از این کار لذت می برد علاوه بر آن ملخ به دوستی سه پروانه بسیار حسادت می کرد.تمام حشرات پارک از ملخ متنفر بودند و از او دوری می کردند.روزی از روز ها ملخ سراغ یکی از پروانه ها که مشغول بازی روی گلها بود رفت و سلام کرد پروانه خواست از ملخ دور شود که ملخ گفت:خبر مهمی دارم بعد شروع به دروغ بافی کرد امروز که مشغول گشت و گذار در جنگل بودم شنیدم دوستانت(دو پروانه ی دیگر)درباره ی تو حرف می زدند.پروانه که صحبت های ملخ توجهش را جلب کرده بود گفت:خب بگو ...بگو چه می گفتند؟ملخ ادامه داد:می گفتند تو پروانه ی خود خواهی هستی و باعث ناراحتی آنها می شوی.پروانه ی ساده هم که حرف ملخ را باور کرده بود ناراحت و غمگین به طرف خانه شان رفت و یک یاداشت نوشت که من شما را ترک کردم تا با  شادی و نشاط به زندگی تان ادامه دهید. وقتی دو پروانه به خانه برگشتند و یاداداشت او را خواندند بسیار متاسف شدند یکی از پروانه ها گفت:اصلا برود خوشحال میشویم پروانه ی خودخوه!روز بعد ملخ به سراغ  آن پروانه هم رفت   او را نیز گول زد و از خانه راند .پروانه ی سوم که از همه عاقل تر بود در جنگل مشغول گشت و گذار شد تا اینکه ملخ را دید که انگار داشت با کسی حرف می زد به سرعت پنهان شد تا بشنود که ملخ با چه کسی حرف می زند و چه می گوید.ملخ با خود می گفت:جانمی جان دیگر کسی از سه دوستی آن پروانه حرف نمی زند با کاری که من کردم آن احمق ها با یک دیگر دشمن شده اند چه برسد به دوست !!پروانه که تمام حرف های ملخ را شنیده بود به سراغ دوستانش رفت و ماجرا را تعریف کرد و گفت:شما زود گول خوردید دوستیمان را به حرف آن ملخ بد جنس فروختید!!؟پروانه ها که متوجه اشتباهشان شده بودند از هم معذرت خواهی کردند و دوباره به خانه شان باز گشتند و بازه سه دوست و خوب و مهربان شدند که دوستیشان زبانزد همه ی حشرات بود.

پایان

میگما قالب جدیدم قشنگه؟

من که خیلی دوسشدارم

و حالا می ریم سراغ کارتونی که من خیلی دوسش و اون کارتونی نیست جز فوتبالیست ها

tsubasa___img058.jpg
تا آپی دیگر خدانگهدار...
                                         

       --------------------------------

پی نوشت:دوستای گلم قالــــــب جدیدم رو خودم ساختم.لطفا نظرتون رو درباره اش بگید.برای اینکه کامل عکسا ی قالب رو ببینید تبلیغات بلاگفا ی گوشه ی وب رو ببندید.

قصه ی جدید

سلام به برو بچه های وبلاگ نویس.حال شما؟چطوره احوال شما؟خوبین؟خوشین؟سلامتین؟نماز روزه هاتون قبول.

من امروز با یه قصه ی جدید اومدم اما قبلش...


roo and lumpy the heffalump eating a cookie

می خوام یه توضیح کوتاه درباره ی گوگل کیتی بدم

شما اول وارد این سایت می شید :

http://hellokittylife.com/2006/10/charmmy-kitty-browser.html

بعد از ورود در قسمت

charmmy kitty browser!

می تونید بروسر مورد نظرتون رو دانلود کنید و بعد از دانلود فایل رو نصب و بعد اجرا کنید.

......................................................

....................................

خب حالا می ریم سراغ....قصه

"سه پروانه و ملخ بد جنس"

روزی روزگاری در یک پارک بزرگ سه پروانه ی زیبا با هم زندگی می کردند.پروانه ها هم دیگر را دوست داشتند و با هم مهربان بودند.

http://www.irupload.ir/images/4wijn0xkuinqphokom.jpghttp://www.irupload.ir/images/acg4j2267hww6s163umq.jpghttp://www.irupload.ir/images/8jb2qwba3scypwdfk9qt.jpg

دوستی این سه پروانه زبانزد تمام حشرات پارک بود.در میان آن همه مورچه و زنبور و کرم خاکی که در پارک زندگی می کردند یک ملخ سبز رنگ هم بود که کارش حیله گری بود.ملخ شب و روزش را به آزار و اذیت حشرات پارک مشغول بود و از این کار لذت می برد علاوه بر آن ملخ به دوستی سه پروانه بسیار حسادت می کرد.تمام حشرات پارک از ملخ متنفر بودند و از او دوری می کردند.روزی از روز ها ملخ سراغ یکی از پروانه ها که مشغول بازی روی گلها بود رفت و سلام کرد پروانه خواست از ملخ دور شود که ملخ گفت:خبر مهمی دارم بعد شروع به دروغ بافی کرد امروز که مشغول گشت و گذار در جنگل بودم شنیدم دوستانت(دو پروانه ی دیگر)درباره ی تو حرف می زدند.پروانه که صحبت های ملخ توجهش را جلب کرده بود گفت:خب بگو ...بگو چه می گفتند؟ملخ ادامه داد:می گفتند تو پروانه ی خود خواهی هستی و باعث ناراحتی آنها می شوی.پروانه ی ساده هم که حرف ملخ را باور کرده بود ناراحت و غمگین به طرف خانه شان رفت و یک یاداشت نوشت که من شما را ترک کردم تا با  شادی و نشاط به زندگی تان ادامه دهید. وقتی دو پروانه به خانه برگشتند و یاداداشت او را خواندند بسیار متاسف شدند یکی از پروانه ها گفت:اصلا برود خوشحال میشویم پروانه ی خودخوه!روز بعد ملخ به سراغ  آن پروانه هم رفت   او را نیز گول زد و از خانه راند .پروانه ی سوم که از همه عاقل تر بود در جنگل مشغول گشت و گذار شد تا اینکه ملخ را دید که انگار داشت با کسی حرف می زد به سرعت پنهان شد تا بشنود که ملخ با چه کسی حرف می زند و چه می گوید.ملخ با خود می گفت:جانمی جان دیگر کسی از سه دوستی آن پروانه حرف نمی زند با کاری که من کردم آن احمق ها با یک دیگر دشمن شده اند چه برسد به دوست !!پروانه که تمام حرف های ملخ را شنیده بود به سراغ دوستانش رفت و ماجرا را تعریف کرد و گفت:شما زود گول خوردید دوستیمان را به حرف آن ملخ بد جنس فروختید!!؟پروانه ها که متوجه اشتباهشان شده بودند از هم معذرت خواهی کردند و دوباره به خانه شان باز گشتند و بازه سه دوست و خوب و مهربان شدند که دوستیشان زبانزد همه ی حشرات بود.

خب امیدوارم لذت برده باشین تا آپ بعد خدانگهدار.

اهدای جوایز.ماه مبارک رمضان.معرفی کارتون

سلام دوستای خوب و گل و نازنینم .امیدوارم حال همتون خوب خوب خوب باشه.

راستی ماه رمضان ماه میهمانی خدا بر همه ی شما عزیزان مبارک باد...

http://www.taghribnews.ir/images/docs/000022/n00022179-b.jpg

از آبجی نرگس جون عزیزممممممم واسه همه چی ممنونم.دووووووووووست دارم آجی نازنینم..

اینم جایزه ی آجی مهربونم:

http://www.irupload.ir/images/wsabwvsv52t37bo6vh.jpeg

و جایزه دوم رو تقدیم می کنم به پرستوی عزیزم که تو آپ های قبلی برام ترکوند.ممنون عزیزم...

http://www.irupload.ir/images/ong5xd6leqhj3862u9hu.jpeg

امیدوارم که خوششون اومده باشه..

.

.

.

.

و حالا می ریم سراغ معرفی یه کارتون زیبا به نام شاهزاده و گدای باربی:

اگر ندیدید پیشنهاد می کنم حتما ببینید چون خیلی قشنگه...

فاطیما جونم ممنون آجی عزیزم....

دوستون دارم یه عالمه...............هرچی بگم بازم کمه

.

.

.

تا یه آپ دیگه همتون رو به خدای بزرگ می سپارم..خدانگهدار


سلام قالبم درست نشد و منم باز یه قالب جدید گذاشتم

معرفی و دانلود آهنگ

آهنگ زیبای لالایی با حجم کم که بنیامین به بچه ها تقدیم کرده.دانلود کنید خیلی قشنگه.

لا..لالایی گل شبنم

اشکت می باره نم نم

خوابت می بره کم کم...

دانلود فایل


سلام گلای مهربون خوبید؟

موضوع آپ امروز من معرفی چند تا وبلاگه.وبلاگ اول.بلاگی که آجی نجمه ی عزیزم برام ساخته.اینم آدرسش


شیوا جووونم ستاره ی قلبم(برای ورود روش کلیک کنید)


وبلاگی که من برای آبجی جووووووووونم ساختم:

دوست خوب و نازم نجمه(برای ورود روش کلیک کنید)

و اما وبلاگ سوم 


وبلاگ طرفداران امیر محمد(برای ورود روش کلیک کنید)

یه وبلاگ گروهیه که4 نفر عضوند و هنوزم عضو می پذیریم فقط کافیه وارد وبلاگ بشید و در خواست عضویت بدید.

از میون تمام وبلاگ هایی که دارم به بلاگ داستانهای کودکانه و دوست خوب و نازم نجمه

بیش تر از همه رسیدگی می کنم پس حتما به بلاگ دوست خوبم نجمه سر بزنید و نظر بدید.اگه خواستید تبادل لینک بکنیم من رو به عنوان وبلاگی برای دوست خوبم نجمه لینک کنیدو بعد اطلاع بدید تا منم شما رو لینک کنم.

راستی اینم یه عکس از صفحه ی اول گوگل کیتی که من ازش استفاده می کنم.

خیلی صفحات رو قشنگ نشون میده.همه رو صورتی می کنه.

تا آپ بعد بای.



عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی
به نام خدایی که زمین را خلق کرد...                                    

                                    و ما را برای زندگی در زمین آفرید...

ســــــــــــلام آجیا ی نازنین خوبید؟؟؟با تعطیلات چه میکنید؟؟؟؟؟من که سرم خیلی شلوغه.
کلی کلاس میرم که خسته کننده ترینشون کلاس زبان

من تو چند تا آپ اول شدم تازه جایـــــــــــــــزه هم گرفتم



http://img9.myimg.de/shiva687ca.gif
می بینید تو رو خدا مدرسه تموم شده ما هنوزم باید درس بخونیم 
دیگه تنها سرگرمیم وبلاگ نویسی داستان نویسی و والیبال شده
راستی بچه ها می خوام یه قالب جدید بذارم لطفا نظراتتون رو بگید که چه شکلی باشه و کمکم کنید




یه پوستر از عمو پورنگ که خودم ساختم (هدیه ای به آجی نفیسه)

http://www.irupload.ir/images/7o61kgs7dlxkv293kfz5.jpg

و اینم یه پوستر از عمو فیتیله ای ها که خودم ساختم (هدیه به آجی نرگس)


http://www.irupload.ir/images/4g32qvosno49sb71747f.jpg

راستی دقت کردید تو این آپ حرفی از کیتی نزدم؟بفرمایین اینم یه کیتی خوشمل
عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی
                                          

حالا بهتره چند تا چیستان بگم با جایزه

هر کی به اینا جواب بده خودش میتونه جایزش رو انتخاب کنه

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیچیستان اولعكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

آن چیست که پای کوه نشسته است و عمامه به سر دارد؟؟....


عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیچیستان دوم عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی


زردم و زبرم زیر زمین معتبرم  کلاه سبزی به سرم ؟؟....


عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی.چیستان سوم عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

کاسه که سر داره سر کله سیر داره؟؟.....


خب حالا بهتره بریم سراغ لطیفه

یک روز شخصی خرش را در جنگل گم می کند .موقع گشتن به دنبال آن یک گورخر پیدا می کند . به آن م گوید:ای کلک لباس ورزشی پوشیدی نشناسمت.


چند  وقتیه که دیگه قصه نمی نویسم چون موضوع جالبی به مغزم نمیرسه خدایا کمکم کن تا تو آپ بعدی یه قصه خوب بنویسم

بچه ها اینا آدرس وب های گروهی منه:           
وب من و آجی نفیسه: عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

سرزمین سوم پریا

http://www.irupload.ir/images/pssciadlygw1r0acuh8.jpg
http://www.mr331.blogfa.com

وب من و آجی نجمه: عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

وبلاگ طرفداران بازیگران کودک و نوجوان

http://www.irupload.ir/images/5fcb9z7rzz6zd9d187s9.jpg
http://www.shivanajme.blogfa.com


وبلاگ فاطیما یکی یه دونه




حتما حتما سر بزنیدا و نظر فراموشتون نشه
راستی یادم رفت بگم هرکی تا 50 تا نظر بده جایزه داره. عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیعكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیعكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- BAHAR22.COM ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی


خب حالا بریم سراغ نظر سنجی که باید تو نظرات بهشون جواب بدید:در ادامه ی مطلب:

خب دیگه فعلا
ادامه نوشته

سلام دوستای گلم خوبید؟من که خیلی خیلی خوبم آخه سفر بودم و امروز برگشتم.جاتون خالی خیلی حال داد.می خواستم با کافی نت هتل بیام پیشتون وقت نشد آخه همش بیرون بودیم

از آجیای گلی که برام اس دادن یا زنگ زدن و یا به وب نظر دادن تشکر میکنم خیلی دوستون دارم کلی دعاتون کردم

کلی عکس از مشهد گرفتم که چند تاش رو واستون میذارمHello Kitty Graphics

این عکسو دیروز که واسه آخرین بار رفتیم حرم گرفتم و با فتو شاپ این شکلیش کردم

http://www.free2upload.com/images/87958273218799248944.jpg

اینم عکسی دیگرنیشخند

http://www.free2upload.com/images/70717667288774529547.jpg

البته از گنبد طلا هم عکس گرفتم که بعدا میذارم.

آجی نفیسه ببخشید همه زحمتای تولد رو تنهایی کشیدی ایشا الله جبران کنم آجی جون.connie_49.gif

آجی نجمه ممنون آجی جون!! واسه همه چی از بقیه ی آجیا هم تشکر میکنم

از همین جا میگم دوستون دارم

یه سری عکس از کیتی تو ادامه ی مطلب میذارم

دلم نمی آد آپ رو تموم کنم اما اصلا حال و حوصله ندارم

حالا رفتم که رفتم بای

Hello Kitty Graphics

ادامه نوشته

چند نکته از زبون مدیر وب

سلام به وب جدید من خوش اومدید

deborah.mihanblog.com

 به خاطر اینکه خیلی زود جابه جا شدم ممکنه تو قسمت لینک کسی جا مونده باشه بنابر این


می خوام لینکتونو چک کنید اگه احتمالا جا افتاده بودید خبرم کنید


نکته ی بعد اینکه با اونایی که تبادل لینک داشتم آدرس لینکمو توی وبتون تغییر بدید و آدرس این وب رو بذارید


اگه از تاریخ 4 تیر تا 9 تیر نظری گذاشتید و جواب نگرفتید من 10جواب می دم


خلاصه اینکه هر انتقاد یا پیشنهادی دارید توی قسمت نظرات وبم بنویسید


می خوام توی ایام تابستون وب کاملا متفاوتی رو داشته باشم و امیدوارم که شما توی این ایام با نظراتتون به من


کمک کنیدfruits.gif (9978 bytes)فعلا بایsanrio01.gif (2800 bytes)

هـــــــــــــورااااا

ســــــــــــــــــلام!!!


دوستای گلم امروز چند تا عکس از کیتی و یک داستان جالب رو براتون می ذارم خیلی داستان خوبیه حتما بخونینش 

Vente Mode Sur Fashionshoppingاینم عکسای کیتی جونم

http://www.uploadtak.com/images/aml8yg8rm37533f33sk1.png

 سعی کردم عکسای جدیدشو پیدا

http://www.uploadtak.com/images/l5rgvk8cnvatvi47eb.jpg

چند روزدیگه کارنامه می گیرم لطفا برام دعا کنید 20 بشم

یه عکس جالب هم می ذارم امیدوارم خوشتون بیاد


اینم داستان

"کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوزه ی شکسته"


"یک پیرزن چینی دوکوزه آب داشت که آنها را به دو سر چوبی که روی دوشش می گذاشت، آویخته بود و از این کوزه ها برای آوردن آب از جویبار استفاده می کرد.

یکی از این کوزه ها ترک داشت ، در حالی که کوزه دیگر بی عیب و سالم بود و همه آب را در خود نگه می داشت.

هر بار که زن پس از پرکردن کوزه ها ، راه دراز جویبار تا خانه را می پیمود ، آب از کوزه ای که ترک داشت چکه می کرد و زمانی که زن به خانه می رسید ، کوزه نیمه پر بود.

دو سال تمام ، هر روز زن این کار را انجام می داد و همیشه کوزه ای که ترک داشت، نیمی از آبش را در راه از دست می داد.

البته کوزه سالم و بدون ترک خیلی به خودش می بالید.

ولی بیچاره کوهۀ ترک دار از خودش خجالت می کشید . از عیبی که داشت و از این که تنها نیمی از وظیفه ای را که برایش در نظر گرفته بودند ، می توانست انجام دهد ..

پس از دوسال سرانجام روزی کوزه ترک دار در کنار جویبار به زن گفت :من از خویشتن شرمسارم . زیرا این شکافی که در پهلوی من است ، سبب نشت آب می شود و زمانی که تو به خانه می رسی ، من نیمه پر هستم.

پیر زن لبخندی زد و به کوزۀ ترک دار گفت : آیا تو به گل هائی که در این سوی راه ،
یعنی سوئی که تو هستی ، توجه کرده ای ؟ می بینی که در سوی دیگر راه گلی نروئیده است.

من همیشه از کاستی و نقص تو آگاه بودم ، و برای همین در کنار راه تخم گل کاشتم تا هر روز که از جویبار به خانه بر می گردم تو آنها را آب بدهی.

دو سال تمام ، من از گل هائی که اینجا روئیده اند چیده ام و خانه ام را با آنها آراسته ام.

اگر تو این ترک را نداشتی ، هرگز این گل ها و زیبائی آنها به خانه من راه نمی یافت.

هر یک از ما عیب ها و کاستی های خود را داریم.
ولی همین کاستی ها و عیب هاست که زندگی ما را دلپذیر و شیرین می سازد.
ما باید انسان ها را همان جور که هستند بپذیریم و خوبی را که در آنهاست ببینیم."



 دوستای گلم ممنون که سرزدید

تا آپ بعد خدا نگهدارhttp://www.uploadtak.com/images/ui0zzhne13v4xtlq9qu7.jpg

قصه ها ی نوشته شده توسط من

هیلاری و روح کاپیتان مالوک

روزی روزگاری در یک شهر شلوغ و پر جمعیت دختری به نام هیلاری  با پدر و مادر ثروتمندش زندگی می کرد. خانواده ی اندرسون  زندگی بسیار خوبی داشتند و از ثروتشان به مردم فقیر می بخشیدند و خدا را برای نعمت های بسیار زیادی که در اختیارشان گذاشته بود سپاس می گفتند.روزی از روز ها که پدر و مادر هیلاری

به سفر رفته بودند در راه با راهزن هایی برخوردند که تمام پول هایشان را ازشان گرفتند.

و وقتیکه به خانه برگشتند هیلاری مثل همیشه منتظر بود تا پدر و مادرش با دستی پر از وسایل های زیبا بگردن اما اینبار خانوم و آقای اندرسون با قیافه ای غمگین بازگشتند وقتی ماجرا رو برای هیلاری گفتن هیلاری خیلی غصه خورد ....
اما یه دفه فکری به خاطرش رسید و به سراغ دوستانش رفت و ماجرای دزدیده شدن پول هارو با اونا درمیان گذاشت دوستان هیلاری بهش گفتن که نگران نباش ما به تو کمک میکنیم تا بتونی پول ها رو پس بگیری.و قرار بر این شد که خانواده ی اندرسون با کالسکه به ظاهر پر پول دوباره از همون مسیر راهزنا عبور کنند و دوستان هیلاری هم پشت سنگ ها پنهان شن.
فردای اون روز طبق نقشه خانواده ی اندرسون کالسکه شون رو پر گونی های آرد کردن و روش رو با پارچه ی بزرگی پوشوندن و به راه افتادن هیلاری و دوستاش هم سریع حرکت کردن تا پنهان شن.
راهزنا جلوی کالسکه ی خانوم و آقای اندرسون رو گرفتن تا بازم اشیا ی قیمتی توش رو بدوزدن.که یهو یه صدای عجیب از پشت تخته سنگها اومد
آااااااااااای دزداااااااااااااااااااان بد ججججججججججججججججججنس من روح کاپیتان مالوک هستم زود هرچه که دزدیدین به صاحبااااااااااااااش برگر دونین...........
دزدای نادون هم که خیلی ترسیده بودن هر چه که دزدیده بودن پس دادن و فرار کردن
هیلاری و دوستانش هم از پشت تخته سنگ ها بیرون اومدند .......
و به این ترتیب خانوادهی اندرسون ثروتشونو به دست آووردن و مال های دزدیده شده ی  دیگرو هم به صاحباش برگردوندن.....
وهیلاری و خانوادش برای همیشه به خوبی و خوشی زندگی کردن...myspace-candybardolls5.gifاین قصه ی رو با آجی نجمه جونم نوشتم....




لالاو شهر عروسکان

روزی روزگاری در یک دهکده سبز دختری به نام لا لا با پدر و مادر فقیرش زندگی میکرد.

پدر لالا کشاورز بود و هر چه را که در می آورد به حاکم ظالم مالیات پرداخت می کرد برای همین خانواده ی لالا روز به روز فقیر و فقیر تر میشد از آنجایی که لالا یک دختر بچه بود وعروسک دوست داشت خیلی ناراحت بود که چرا او هم مانند دیگر دختر بچه ها حتی یک عروسک هم ندارد.3.gif روزی از روز ها که لالا همراه پدرش برای فروش محصولات کشاورزی به شهر رفته بود دخترانی را دید که مشغول بازی با عروسک هایشان بودند خیلی دوست داشت نزدیکشان شود و با آن ها بازی کند اما چون عروسکی نداشت این کار را نکرد.لالا ارام آرام اشک می ریخت پدرش او را دید و برای اینکه سرش را گرم کند او را به تمشای یک نمایش عروسکی برد.

در پایان نمایش مسابقه ای برگزار شد این مسابقه قصد انتخاب یک صدای خوب برای عروسک را داشت.

بچه ها یکی یکی می رفتند و مسابقه میدادند تا اینکه نوبت به لالا رسید.

لالا با ترس و لرز جلو رفت و مسابقه داد .مسئول مسابقه که از صدای لالا خوشش آمده بود تصمیم

گرفت او را به عنوان صدا پیشه ی عروسکان انتخاب کند از آن روز به بعد لالا به جای عروسکان صحبت مکرد و دیگر تنها نبود.11.gif



myspace-candybardolls18.gif34.gif3.gif29.gifmlas.ir


دختر سیاه پوش و جادوگر شهر بارلانا


روزی روزگاری در یک قصر زیبا دختری جوان با موهایی طلایی همراه با پدرش که حاکمی مهربان بود زندگی می کرد دخترک سال ها پیش مادرش را از دست داده بود و احساس تنهایی می کرد.


myspace-candybardolls66.gifhttp://art-alacart.com/mural-images/Murals/castle_Full.jpg


تنها دوستان دخترک گنجشک ها وحیواناتی بودند که در جنگل زندگی می کردند.

روزی از روزها که دخترک مشغول بازی در جنگل بود صدایی شنید و به طرف صدا حرکت کرد

یک دختری سیاه پوش با صورتی ترسناک در برابرش ظاهر شد.

ترسید و خواست که برود اما آن دختر سیاه پوش گفت که از من نترس

من را جادوگر شهر بارلانا به این وضع در آورده اگر کسی جلویش را نگیرد دنیا را نابود می سازد

اگر تو به من کمک کنی با هم او را از بین خواهیم برد و دخترک پذیرفت و با هم به راه افتادند.

در راه خرگوشی راRabbit Section of Feild and Stream Wall Mural دیدند که باهراس در حال فرار بود .خرگوش به دختران گفت تا فرار کنند جادوگر عصبانی است و ممکن است آن ها را نابود کند اما آنان بدون توجه به این حرف به راه خود ادامه دادند تا به جادوگر رسیدند جادوگر تا آن ها را دید خواست نابودشان کند

اما دختر سیاه پوس یک مادهی عجیب بر سر جادوگر ریخت.ناگهان در برابر چشمان پسری ظاهر شد

ddol0134.gifپسرک برای آن ها تعریف کرد که جادو شده و از دختر سیاه پوش برای نجاتش تشکر کرد و دوباره او را به شکل اولش درآورد 

cand4.gifmyspace-candybardolls66.gifاز آن روز به بعد شاهزاده دیگر تنها نبود چراکه یک دوست خوب به نام نجمه داشت.